مدیران جوان

مدیریتی،فرهنگی،اجتماعی و.....

مدیران جوان

مدیریتی،فرهنگی،اجتماعی و.....

پیام شکسپیر

نمایشنامه شب دوازدهم اثر شکسپیررامطالعه می کردم.آورده بود"بعضی انسان هابزرگ بدنیامی آیند،بعضی هاآن راکسب می کنند،وبعضی هاهم به زورآن رابه خودمی چسبانند"

ازدوستان مجازی خود،می خواهم پیام مدیریتی مطلب فوق راارسال نمایند.

مدیروکارمند

درمطالب قبلی درخصوص اهمیت ایجاد تیم های کاری درشرکت یا سازمان ها سخنی مختصربه میان آمد. مدیریک شرکت جهت افزایش وهم افزایی دانش کارکنان درابتدا باید به آنان اعتماد نماید.وازبین پرسنل خود، کسانی را که انگیزه ی بیشترودانش برتردارندرا درغالب یک گروه ویک تیم،تشکیل دهد ووظایف هریک را تشریح نمایدوبه جای تکیه برفعالیت های فردی،کارهای جمعی را ارزش گذاری نماید.

مدیران فردا که این وبلاگ را می خوانند، مهم است که بدانند"من" مهم نیست و "ما" مهم است .

درمرا سم جشن تولدی دعوت بودم.دختربچه ی خردسالی، وسایل آرایشی مادرش را می گیردوخودرا آرایش می کند وخودرا به جمع می رساند وفریاد می زند" من را ببینید"

دربین مدیران دیروزوامروز،شاید خیلی این  مهم باشد که به بالادستان خود بگویند"من را ببینید"، نه، همکارانم را.ولی مدیران جوان فردا، تجربه ی دخترک شیطون را طوری دیگربه گوش جمع می رسانندومی گویند"من وهمکارانم را ببینید"

متاسفانه با همراهی وهمدلی وهمسویی ، سازمان را به پیش می بریم، اما همین که باران بند آمد، چتر ها را می بندیم وآن  را به کناری می اندازیم.وهمکاران خود را درپارکینک ، پارک می کنیم وخدمات آنان را فراموش می کنیم.وکسانی که تا دیروزسهم بزرگی دربزرگ کردن سیستم داشتند را درنیمکت ذخیره ها می نشانیم .وبرای فرارازشرمندگی ازآنان فقط به آنان می گوییم، خودتان را گرم کنید.بدون این که به بازی وارد شوند. ودرفرایند تصمیم گیری، ازآنان نظری خواسته نمی شود.وبدین طریق، فرهنگ کارفردی، را ناخودآگاهانه ، فرهنگ سازی می کنیم.وکارگروهی ومشارکتی را درنطفه خفه می کنیم.

مدیر فردا،وقتی بعد ازانتخاب، منصوب شد.بهرحال بایدازکارکنان موجودش بهره وری را افزایش دهد.

اما متاسفانه بدلیل سیاست زدگی جامعه ما،مدیران دیروزوامروز، با یک پیش داوری وقضاوت عجولانه، موجودیشان که همان کارکنانشان باشندوباید با ایجاد تیم های کاری، سینرژی تولید نماید.می بینیم که دسته بندی صورت می پذیردوافراد را دریک سیستم،به خاطرتعلق به گروه" الف"،بازی نمی دهدودرعوض گروه "ب " را که به  گروه خونی خودش نزدیک است وشاید هم ازدانش وتخصص وتعهد،بی بهره باشند.درفرایندتصمیم گیری، آنان را مشارکت می دهد.وبسترمناسب برای به فعلیت رسیدن، استعدادها را فراهم نمی کنند.واین گونه است که سازمان زیان دهی داردونوان رقابت را درمیان رقبای خود،ندارد.وورشکستگی خود را باید جشن بگیرد.

مدیران فردا باید صرف نظرازگرایش های فکری کارکنان، هرکس را که دارای دانش بیشتروانگیزه ی خدمت دارندرادرمسیرتولیدورشد وبالندگی ، قراردهند.پیش نیازچنین توجهی، اعتماد است.اعتماد امروزه یک سرمایه اجتماعی محسوب می شود.

نفش مدیرفردا درتیم های کاری

درجامعه‌ی امروزی ما در سازمان ها عموما کارها به صورت فردی انجام می شود و معجزه گری تیم های کاری هنوز برای مدیران فرادست مان کمترشناخته شده است.گویا شاعران خود باید شعربگویند ومعروف باشندو یا کشتی گیران ما خود باید به تنهایی کشتی بگیرند و مقام بیاورند.در عوض ، فوتبال که ورزش جمعی است نتایج خوبی وپیشرفت کیفی وحرفه ای نداریم.البته عادت نکردیم که هرکس پاس گل را می دهد را درآغوش بگیریم وتشکرکنیم.صدا وسیمابه جای تشویق کارگروهی،دائما صحبت ازآقای گل می کنندو آدم وسوسه می شودوتلاش دارد با تک محوری درسرتیتررسانه ها قرارگیرد. و به جای این که شادی را دروسط زمین بین یازده نفر تقسیم کنیم دربیرون خط برای تماشاچیان هورا می کشیم.دوربین درصحنه های آهسته،فردی که گل زده را چند مرحله تکراری نشان می دهد ودریغ به آن بازیکنی که موقعیت گل زدن را فراهم ساخت.

شاید افرادی درسازمان ها باشندکه دوست دارند به صورت تیم های کاری، اهداف سازمان را بهبود وتعالی بخشند.اما بعد از پایان کار، یک نفرسکه می گیرد یا چهره ماندگار می شود.می دانید چه کسی است؟ رئیس .چه کسی در همایش ها وجشنواره ها مورد تشویق قرار می گیرد؟افرادی که با تعامل یکدیگر سازمان را به هدف نائل می آوردندیا رئیس؟اگرقرارباشد در بازار رقابتی، ازحریفان پیش بیفتیم،فعالیت گروه ومشارکت وتیم های کاری را بعد از حصول نتایج رضایت بخش،را به نام خویش مصادره نکنیم.

برای درک وضرورت تیم های کاری به تعریف آن پرداخته می شود.ودرشماره های بعدی وبلاگم، ویژگی ها وچگونگی تشکیل آن را خواهم نوشت.

تیم (team)عبارت است ازیک گروه یا چند نفر از افراد که به طور مستقیم با یکدیگر تعامل برقرارمی کنندوبرای رسیدن به هدف کارها را هماهنگ می نمایند(بهرام زاده،1382) معمولابهترین تیم ها آن هایی هستندکه کوچک باشند.مدیر نباید اجازه دهد که تعداد اعضاء به بیش از12نفربرسد.اگرسازمان یا واحد موردنظربزرگ باشد ومدیر بتواند تیمی را تشکیل دهد،لازم است که یک تیم اصلی وتعدادی زیرمجموعه وواحد فرعی به وجودآورد(رابینز،1380)