والدین محترم،ازاین که وبلاگم رابرای مطالعه،انتخاب نمودید.ممنونم.
والدین زیادی باتماس به پست الکترونیکم(k.moradpour@yahoo.com)ضمن گفتگو،دربسیاری ازمواردآموزشی،تربیتی وتحصیلی ،تشویقم کردند،که مطالب وبلاگم راعلاوه بر"مدیران جوان"برای والدین جوان اختصاص دهم.ازآن جاکه به فرمایش پیامبراعظم(ص)مردم،خانواده های خداوندند.درتلاشم،به نظرهاودیدگاه های آنان ارج نهم.خانواده های محترم،می توانند،باهمین وبلاگ وایمیل فوق گفت وگوی خودراادامه دهند.
۱۰ اشتباه رایج در تربیت کودکان
آیا کودک شما به حرفتان گوش نمیدهد؟ آیا فرزندتان از قوانین و حد و مرزی که تعیین کردهاید، سرپیچی میکند. شما برای تغییر دادن این وضعیت چه خواهید کرد؟ بهکارگیری عکسالعملهای بیتاثیر در میان والدین بسیار شایع است. این عکسالعملها گاهی برعکس عمل میکنند و حتی باعث تحریک کودک در شروع مبارزه برای جلب توجه بیشتر خواهند شد. اغلب والدین میدانند روش های کاربردی آنان چندان تاثیری ندارد ولی این آگاهی ، آنان را از بهکارگیری روشهایشان بازنمیدارد.
بیتاثیر بودن روشهای به کار گرفته شده در شناخت اولین قدم در راه بهبود، بسیار حائز اهمیت است. به همین علت اشتباهات والدین در رفتار با فرزندشان را مورد بررسی قرار میدهیم.در این مقاله به ۱۰ اشتباه رایج تربیتی که والدین آنها را به کارمیبندند اشاره کردهایم.
● سرزنش:
شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش میکنید. مثلا «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکردهای!» یا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذیت کردی!» گاهی این سرزنشها جای خود را به جملههای حقارتآمیز میدهند. مثلا «این رفتار تو واقعا دوستانه نیست!» آیا فرزند شما بعد از شنیدن چنین سرزنشهایی، رفتار خود را تغییر داده است؟ شما دقیقا همان کاری را به کودک خود میگویید که در آن لحظه انجام میدهد؛ در صورتی که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است.آگاهی از نامناسب بودن رفتار کودک، معمولا هیچ سودی ندارد. از نظر کودک، این سرزنشها صرفا عیبجویی از سوی شماست. کودک میاندیشد: «او مرا دوست ندارد. پس باید برای جلب توجه او بجنگم.» بخصوص اگر سرزنشهای شما با ابراز جملههای تحقیرآمیز همراه باشد، این احساس در کودکتان قویتر خواهد بود.
● تنبیه بدنی:
آیا شما هم تا به حال اختیار خود را از دست دادهاید؟ آیا تا به حال اثر دست خود را روی صورت یا بدن فرزند خود دیدهاید؟ آیا تا به حال فرزندتان را حسابی کتک زدهاید؟ تقریبا همه ما حداقل یک بار، دانسته یا ندانسته، کودک خود را به گونهای تنبیه بدنی کردهایم. درک چگونگی اثر تنبیه بدنی روی کودکان، بسیار آسان است. کودکانی که مرتب از والدین خود کتک میخورند، بعد از مدتی حساسیتشان در برابر درد کاسته میشود.کودکانی که کتک میخورند، همانند دیگر رفتارهای خصمانه والدین، اغلب حس انتقامجویی در آنان قوی میشود. در ضمن نباید فراموش کرد که کودکان هر آنچه از ما میآموزند، به فرزندان خود منتقل میکنند. هر ضربهای که به فرزندتان وارد کنید، ضربهای به ارتباط شما و فرزندتان وارد خواهد آمد. تنبیه بدنی تحقیرآمیز و بهکارگیری آن در راه تربیت کودکان، کاملا نامناسب است.نادیده گرفتن رفتارهای مطلوب: بعضی از کودکان مشکلات رفتاری زیادی دارند؛ زیرا والدینشان بسیار کم به رفتارهای خوب آنان توجه میکنند و آنان را مورد تشویق قرار می دهند؛ ولی هر بار کار اشتباهی از آنان سرمیزند، بشدت مورد مواخذه قرار میگیرند. اگر رفتار شایسته کودک مورد بیتوجهی و بیمهری قرار گیرد، در آینده رفتارهای پسندیده کمتر از او سر میزند. اگر بر اثر بیتوجهی رفتار خوبی از بین رفت، اصلا تعجب نکنید. یک اصل مهم در تربیت صحیح کودک تشویق و توجه به رفتارهایی است که دوست دارید در آینده بیشتر شاهد آن باشید.
● ترور شخصیت:
هنگامی که والدین روی فرزندان خود اسم میگذارند و آنان را با همان اسامی صدا میزنند، ممکن است مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان ایجاد کنند. کودکان نسبت به این مساله خیلی حساس هستند؛ مثلا هنگامی که والدینشان آنان را احمق، کودن، گیج، خرفت، خنگ، پروفسور، مزاحم و... صدا میزنند.گاهی اوقات والدین از این القاب برای ترور شخصیت کودک استفاده میکنند، ولی ممکن است گهگاه بدون این که منظور خاصی داشته باشند، از این القاب استفاده کنند. این لغات ممکن است منعکسکننده خشم پدر یا مادر نسبت به کودک باشد، اما معمولا نه تنها باعث بهبود اوضاع نمیشود؛ بلکه آن را وخیمتر نیز میکند.
● تسلیم:
والدین تسلیم را میتوان والدین لوسکننده هم نامید. این دسته از والدین هیچ محدودیتی قائل نمیشوند و محدودیتهایی را که در نظر میگیرند غالبا لغو میکنند. فرزندان این گونه والدین بدون داشتن خطوط راهنمایی معین بزرگ میشوند. والدین به آنچه کودکان میخواهند، تسلیم میشوند. ما اغلب این قبیل کودکان را با صفت لوس توصیف میکنیم. کودکانی که هیچگونه محدودیتی برای آنها منظور نمیشود، ممکن است در برخورد با دیگران دچار مشکل شوند.
● بزرگنمایی:
یک امر عادی و ساده را به صورت مسالهای پیچیده درمیآورید و فکر میکنید اگر فرزندتان این طور عمل نکند، آن غذا را نخورد، یا کمی تب داشته باشد، دیگر دنیا به آخر رسیده است. دائم دست و پایتان میلرزد. خودتان تمام کارهای بچه را انجام میدهید، به جزئیات کارش دخالت میکنید و دیگر فکر نمیکنید بچه باید مستقل بار بیاید.فرزند انسان موجود عجیب و غریبی است. پدر و مادری که زیاده از حد از بچهها حمایت میکنند، بیش از حد از آنها مواظبت میکنند و حاضر نیستند بچهشان به هیچ قیمتی طعم ناکامی و ناراحتی را بچشد و مرتب مثل یک نوزاد با او رفتار میکنند، فرزندشان برای رویارویی موفقیتآمیز با زندگی تجربه کسب نمیکند و بزرگ هم که شد، حاضر نیست کمترین مسوولیتی به عهده بگیرد.
● انتظارات بیش از حد:
داشتن انتظارات منطقی از کودکان بستگی به سن و میزان رشد آنان دارد. والدینی که از فرزندان خود خواستههای زیادی دارند که بیش از توان آنان است، با مقاومت و حتی گاهی با تنفر کودکانشان مواجه میشوند. به عنوان مثال اگر دنبال دردسر میگردید، از کودک ۳ سالهای بخواهید بدون کمک گرفتن از دیگران اتاق به هم ریختهای را مرتب کند.
● رشوه:
اگر چنین کنی، چنان خواهیم کرد! رشوهدادن نیز همانند روشهای دیگر قطعا با شکست مواجه خواهد شد؛ روشی که در آن بوضوح به کودک گفته میشود که اگر کاری را بکند (یا نکند) پاداشی دریافت خواهد داشت.
«اگر با برادر کوچک خوب رفتار کنی، تو را میبرم سینما.»«اگر شعر را حفظ کنی، تو را میبرم مسابقه فوتبال.»این نوع برخوردهای شرطی ممکن است طفل را وادار کند برای به دست آوردن یک هدف آنی، کاری را انجام دهد، ولی بندرت باعث کوشش مداوم کودک خواهد شد. حرفهای ما به او القاء میکند به قابلیت او شک داریم. اشکالات اخلاقی زیادی درباره پاداشهایی که به صورت رشوه استفاده شوند، وجود دارد. بسیار مفیدتر و لذتبخشتر است که جایزه را بدون این که آن را از قبل اعلام کنیم و کاملا بدون انتظار کودک به او بدهیم. جایزه باید نشانگر شخصیت و قدردانی ما باشد.
● تهدید:
«اگر یک بار دیگر دوستت را اذیت کنی، یک کتک مفصل میخوری.» «صد بار بهت گفتم سنگ پرت نکن، اگر یک بار دیگر این کار را تکرار کنی من میدانم با تو. دیگر کمربند را میآورم.»، «صبر کن تا بابا بیاید خانه.» هنگامی که کودک بارها تهدیداتی از والدین خود میشنود، ولی بندرت عواقب کار بد خود را میبیند، باید گفت تهدید به تنبیه کردن مبدل به روشی نامناسب و بیحاصل برای مهار رفتار کودک میشود. گاهی اوقات این تهدیدها حتی به کودکان این جرات و شهامت را میدهد تا پدر و مادر خود را در آن محدوده امتحان کند و صبر و تحمل آنان را بسنجد.
● مشاجره:
هر کودکی نیاز به امنیت روانی دارد و والدین موظف هستند این نیاز را برای کودک تامین کنند. روشهایی از قبیل عیب جویی، لجبازی، سرزنش، داد و فریاد، بددهنی و مشاجره با کودک موجب میشود کودک احساس ناامنی کند و دچار اضطراب شود. به کار بردن این روشها موجب میشود احترام متقابل بین شما و فرزندتان از بین برود و والدین اقتدار خود را از دست بدهند
ده اصل کلیدی آموزش در مدارس هوشمند
1. مدیریت به جای مالکیت (اصل دسترسی)
در روزگار جدید، داشتن اطلاعات، قدرت نیست. بلکه دسترسی به اطلاعات قدرت محسوب می شود. همه عملکردهای ما باید به گونهای تغییر یابد که فرآیند انباشت اطلاعات، به توانایی مدیریت داشته ها و ورزیدگی درکسب و دسته بندی اطلاعات تبدیل شود.
2. تحصیل به جای تدریس (اصل تحصیل)
فرایند فعلی آموزش، یکسویه و کند است. درمدارس هوشمند باید به تدریج فرآیند «تدریس» به فرآیند «تحصیل » مبدل شود و دانشآموز، خود به کشف و استنباط مطالب بپردازد.
3. کایزن (اصل تغییرتدریجی)
هیچ فرآیندی، دفعی و مطلق نیست و همه چیز در بازه های زمانی به وجود می آید. لذا شرط لازم برای رسیدن به نقطه ی مطلوب، «درمسیر بودن» و شرط کافی برای رسیدن به وضعیت مطلوب، «حرکت کردن» است.
4. مسلط بودن بر ابزار به جای مقهور ابزار بودن (اصل سلطه تکنیکی ) مدارس هوشمند، مدارس «کامپیوتر محور» نیستند؛ بلکه مدارس «فهم محور» هستند. تمامی امکانات و تجهیزات تکنولوزیک باید در خدمت عمیق کردن فهم و دانایی دانش آموز باشد. فن آوری های نوین آموزشی، هدف نیستند؛ بلکه وسیله هستند.
لذا ضروری است متولیان اداره ی مجموعه های هوشمند، به تناسب موقعیت، بر این ابزارها تسلط داشته باشند.
5. جایگزین های مناسب به جای وابستگی مطلق (اصل نفی تعلق)
ابزارهای پیشرفته، خالی از نقص و ضعف نیستند و هر مشکل پیش پا افتاده ای می تواند در هر لحظه، دسترسی به آن ها را محدود و مسدود کند. لذا نباید اسیر و مسحور کامپیوتر شد و باید آماده ی هر مسئله و مشکلی بود.
باید به فکر جایگزین های مناسب و فوری باشیم.
6. ایده ی پیشرفته به جای ابزار پیچیده (اصل ایده محوری)
ابزارهای گسترش و تعمیق فهم، تنها منحصر به فن آوری های پیشرفته نیست و هر وسیله ی ساده ای ممکن است ما را به این هدف برساند. مهم طرح و ایده ی انجام کار است.
7. مربی به جای معلم (اصل تربیت )
آموزش باید از حالت تک بعدی خارج شود و جایگاه معلم از متکلم وحده به سوی مدیر و مشاور و حتی همکار دانشآموز تغییر یابد. کلاس درس نیز به اتاقِ دارای میز و نیمکت محدود نمی شود و هر مکان و فرصت دیگری در مدرسه،کلاس درس خواهد بود.
8. انگیزش به جای اجبار (اصل جستجو)
اگر تلاش و حرکتی از سمت دانش آموز صورت نگیرد، عملاً فرایند «تحصیل» رخ نخواهد داد. دانش آموز باید در جستجوی دانش و علم باشد. لذا ایجاد انگیزه ی یادگیری در دانش آموز از اولویت بالایی برخوردار است.
9. عمل گرایی به جای نظریه پردازی (اصل توانایی محوری)
ملاک ارزیابی دانش آموز در مدارس هوشمند، علاوه بر دانایی باید بر توانایی متکی باشد. یعنی لزوماً «بیشتر دانستن» ملاک «بهتر بودن» نیست؛ بلکه «بهتر به کار بستن» اصل است و داشتن حدنصاب دانش کافی است.
10. عدالت به جای مساوات (اصل تناسب )
توجه به تفاوت سطح دانش آموزان و تعیین تمرین و تکلیف و ارزیابی متناسب اهمیت زیادی دارد.با رعایت حدنصاب ها، صرفاً سرعت و شتاب رشد مهم است
نمایشنامه شب دوازدهم اثر شکسپیررامطالعه می کردم.آورده بود"بعضی انسان هابزرگ بدنیامی آیند،بعضی هاآن راکسب می کنند،وبعضی هاهم به زورآن رابه خودمی چسبانند"
ازدوستان مجازی خود،می خواهم پیام مدیریتی مطلب فوق راارسال نمایند.