مدیران جوان

مدیریتی،فرهنگی،اجتماعی و.....

مدیران جوان

مدیریتی،فرهنگی،اجتماعی و.....

مدیروکارمند

درمطالب قبلی درخصوص اهمیت ایجاد تیم های کاری درشرکت یا سازمان ها سخنی مختصربه میان آمد. مدیریک شرکت جهت افزایش وهم افزایی دانش کارکنان درابتدا باید به آنان اعتماد نماید.وازبین پرسنل خود، کسانی را که انگیزه ی بیشترودانش برتردارندرا درغالب یک گروه ویک تیم،تشکیل دهد ووظایف هریک را تشریح نمایدوبه جای تکیه برفعالیت های فردی،کارهای جمعی را ارزش گذاری نماید.

مدیران فردا که این وبلاگ را می خوانند، مهم است که بدانند"من" مهم نیست و "ما" مهم است .

درمرا سم جشن تولدی دعوت بودم.دختربچه ی خردسالی، وسایل آرایشی مادرش را می گیردوخودرا آرایش می کند وخودرا به جمع می رساند وفریاد می زند" من را ببینید"

دربین مدیران دیروزوامروز،شاید خیلی این  مهم باشد که به بالادستان خود بگویند"من را ببینید"، نه، همکارانم را.ولی مدیران جوان فردا، تجربه ی دخترک شیطون را طوری دیگربه گوش جمع می رسانندومی گویند"من وهمکارانم را ببینید"

متاسفانه با همراهی وهمدلی وهمسویی ، سازمان را به پیش می بریم، اما همین که باران بند آمد، چتر ها را می بندیم وآن  را به کناری می اندازیم.وهمکاران خود را درپارکینک ، پارک می کنیم وخدمات آنان را فراموش می کنیم.وکسانی که تا دیروزسهم بزرگی دربزرگ کردن سیستم داشتند را درنیمکت ذخیره ها می نشانیم .وبرای فرارازشرمندگی ازآنان فقط به آنان می گوییم، خودتان را گرم کنید.بدون این که به بازی وارد شوند. ودرفرایند تصمیم گیری، ازآنان نظری خواسته نمی شود.وبدین طریق، فرهنگ کارفردی، را ناخودآگاهانه ، فرهنگ سازی می کنیم.وکارگروهی ومشارکتی را درنطفه خفه می کنیم.

مدیر فردا،وقتی بعد ازانتخاب، منصوب شد.بهرحال بایدازکارکنان موجودش بهره وری را افزایش دهد.

اما متاسفانه بدلیل سیاست زدگی جامعه ما،مدیران دیروزوامروز، با یک پیش داوری وقضاوت عجولانه، موجودیشان که همان کارکنانشان باشندوباید با ایجاد تیم های کاری، سینرژی تولید نماید.می بینیم که دسته بندی صورت می پذیردوافراد را دریک سیستم،به خاطرتعلق به گروه" الف"،بازی نمی دهدودرعوض گروه "ب " را که به  گروه خونی خودش نزدیک است وشاید هم ازدانش وتخصص وتعهد،بی بهره باشند.درفرایندتصمیم گیری، آنان را مشارکت می دهد.وبسترمناسب برای به فعلیت رسیدن، استعدادها را فراهم نمی کنند.واین گونه است که سازمان زیان دهی داردونوان رقابت را درمیان رقبای خود،ندارد.وورشکستگی خود را باید جشن بگیرد.

مدیران فردا باید صرف نظرازگرایش های فکری کارکنان، هرکس را که دارای دانش بیشتروانگیزه ی خدمت دارندرادرمسیرتولیدورشد وبالندگی ، قراردهند.پیش نیازچنین توجهی، اعتماد است.اعتماد امروزه یک سرمایه اجتماعی محسوب می شود.

نفش مدیرفردا درتیم های کاری

درجامعه‌ی امروزی ما در سازمان ها عموما کارها به صورت فردی انجام می شود و معجزه گری تیم های کاری هنوز برای مدیران فرادست مان کمترشناخته شده است.گویا شاعران خود باید شعربگویند ومعروف باشندو یا کشتی گیران ما خود باید به تنهایی کشتی بگیرند و مقام بیاورند.در عوض ، فوتبال که ورزش جمعی است نتایج خوبی وپیشرفت کیفی وحرفه ای نداریم.البته عادت نکردیم که هرکس پاس گل را می دهد را درآغوش بگیریم وتشکرکنیم.صدا وسیمابه جای تشویق کارگروهی،دائما صحبت ازآقای گل می کنندو آدم وسوسه می شودوتلاش دارد با تک محوری درسرتیتررسانه ها قرارگیرد. و به جای این که شادی را دروسط زمین بین یازده نفر تقسیم کنیم دربیرون خط برای تماشاچیان هورا می کشیم.دوربین درصحنه های آهسته،فردی که گل زده را چند مرحله تکراری نشان می دهد ودریغ به آن بازیکنی که موقعیت گل زدن را فراهم ساخت.

شاید افرادی درسازمان ها باشندکه دوست دارند به صورت تیم های کاری، اهداف سازمان را بهبود وتعالی بخشند.اما بعد از پایان کار، یک نفرسکه می گیرد یا چهره ماندگار می شود.می دانید چه کسی است؟ رئیس .چه کسی در همایش ها وجشنواره ها مورد تشویق قرار می گیرد؟افرادی که با تعامل یکدیگر سازمان را به هدف نائل می آوردندیا رئیس؟اگرقرارباشد در بازار رقابتی، ازحریفان پیش بیفتیم،فعالیت گروه ومشارکت وتیم های کاری را بعد از حصول نتایج رضایت بخش،را به نام خویش مصادره نکنیم.

برای درک وضرورت تیم های کاری به تعریف آن پرداخته می شود.ودرشماره های بعدی وبلاگم، ویژگی ها وچگونگی تشکیل آن را خواهم نوشت.

تیم (team)عبارت است ازیک گروه یا چند نفر از افراد که به طور مستقیم با یکدیگر تعامل برقرارمی کنندوبرای رسیدن به هدف کارها را هماهنگ می نمایند(بهرام زاده،1382) معمولابهترین تیم ها آن هایی هستندکه کوچک باشند.مدیر نباید اجازه دهد که تعداد اعضاء به بیش از12نفربرسد.اگرسازمان یا واحد موردنظربزرگ باشد ومدیر بتواند تیمی را تشکیل دهد،لازم است که یک تیم اصلی وتعدادی زیرمجموعه وواحد فرعی به وجودآورد(رابینز،1380)

قبله عالم ووانک ۱

مدیران جوان فردا ، مرا مورد لطف خود قراردادند.گفتند؛ چرا چیزی نمی نویسی؟ اولا، ازهمه ی دوستان ومدیران مجازی خودم تشکرفراوان دارم ، که دوست دارند، درمحیط وب به تعامل درافکاربپردازیم .این را به فال نیک باید گرفت . توصیه می کنم ، شما هم برای خود وبلاگ ، بسازید.تا بتوانیم، با کارمتراکم تروهمت دوچندان، به ایران 1404ایران آباد وسربلند برسیم. اگرچه ما دوست داریم، کاروتلاش کنیم.ازشرحسودان وحاسدان به کی پناه ببریم. حتما مدیرن جوان فردا به نیکی می دانند، که جلوی رشد فردرا بگیرند، یعنی چی ؟

بهرصورت ، درسال جدیددرعرصه ی تارنگارم ، درعرصه ی مدیریت ومدیران ، پاره ای ازواژه سازی جدید را با الهام ازقصه شهرهرت ازافسانه های ملت چکسلواکی که درکتاب آبگوشت میخ ترجمه آقای اصغررستگاربازنویسی شده ، بدین ترتیب ، غرض گرفتم.

به جای واژه " سازمان ، شرکت" معادل کلمه "دیوان " وبه جای واژه " مافوق" معادل کلمه " انچوچک " وبه جای واژه " رئیس، مدیر" معادل کلمه "قبله عالم " وبرای " کارمند، کارگر" وانک درنظروبه کارگرفته شده است.

وانک سرزده ، واردشد.او خیلی ناراحت بود.ازاین که ازعمد دردیوان دیده نمی شد. آخه ازهمه بهتربود. کارش این طور می گفت.بهردلیل، موردخوشایند، قبله عالم نبودوزیاد وی را بازی نمی داد.درعوض، آدم های بی دست وپا بسیارعزیزبودندوهرچند وقت پاداش وتشویقی می گرفتند.ودرساختارقبله عالم ، آبرو وحیثیتی، بهم زدندوتشکیلاتی به راه انداختند.

وانک بیچاره ، برای رشد دیوان، هربرنامه ای را اعلام می کرد، قبله عالم نمی فهمید.یا می فهمید وخجالت می کشیدکه ازوانک که یک زیردست بودودرساختارجدید قبله عالم ، جایگاهی نداشت .خط وبرنامه بگیرد.یه جوری بهش ورمی خورد.

آخه لقب ولقوب قبله عالم ،آنقدرزیاد بودکه شاید اگروانک هم داشت، این گونه می شد.خدایگان اعیحضرت شاهنشاه کبیرعظیم الشان جهان شمول مهرپرورعدالت گسترظل ا.. قوی صفت شوکت.

البته امروزه، باید به دنبال معادل های دیگری برای این کلمات پرداخت.نظیر: کربلایی حاجی مهندس دکترراستی چپی .

حتما می دانیدامروزبراساس اصل فایول یک نفردستورمی دهدودیگری اجرا می کند.یعنی ، قبله عالم برنامه می دهدو،وانکان، بایداجرا کنند قبله عالم وانک را به حضورخواست . بدون این که وی را راهنمایی کند که بنشیند، همان طورایستاده درکنارمیزش اورا نگه داشت وازپوشه ی کارخود، یک لیست قابل اجرا را برای وانک که سیاست های کلی بودرا به وانک ابلاغ امرکرد.

وانک بیچاره یه نگاهی به برنامه چشم اندازکرد ویه نگاهی به قبله عالم، تا آمدچیزی بگه ، قبله عالم گفت : توبه کارهای دیگرکارنداشته باش .همین را اجرا کن.

وانک طبق اوامرملوکانه قبله عالم برنامه هایش را اجرا کرد.اما توفیری نیافت .والبته ازرقبای خویش عقب افتاد.واین عصبانیت قبله عالم را برانگیخت.

جارچیان (طبال ها وشیپورچی ها) به دستورقبله عالم، وانک را احضارکردند.دراصطلاح امروزی (فاکس ، تلفن، ایمیل ، اس ام اس)وبه توبیخ او پرداخت .که چرا نموداررشد، منحنی کاهش را نشان می دهد.پس توآن جا چه غلطی می کنی؟

وانک که غافل گیرشده بود.گفت : قربان، بنده شرمسارم وفرمان ملوکانه حضرتعالی که به من ابلاغ امرفرمودیدرا اجرا کردم .

قبله عالم اکابرواعیان دیوان خودرا جمع کردتا ببیندآیا وانک واقعا فرمانش را که همان برنامه توسعه ای بودرا اجرا کرد .پس ازبررسی های به عمل آمده، گزارش های رسیده صحت گفته های وانک را تائید می کرد.

بعد ازمدتی قبله عالم را نوزادی بخشیده شد.اوخیلی قبراق وسرحال بود.وانک خودرا به اورساندوگفت : قبله عالم اگربا این برنامه جلو بریم شاهدرشدوشکوفایی دیوان خود می شویم.

قبله عالم که سرمست وبشاش بودگفت : زودترشروع کن.

وانک به قبله عالم قوی شوکت با لکنت زبان گفت : آیا علاوه برمسئولیت ، اختیارمی دهی ؟آبروی ما را حفظ کن .هرچی می خواهی می دمت.

وانک آمدوچندخلاقیت را دردیوان شروع کرد.موجی ازترقی بوجودآمد.حاسدان وتنگ نظران وچاکران که براساس تعالیم راهبردی قبله عالم درلایه های مختلف دیوان رشد ونموپیدا کردندویه جایگاهی وسمتی برای خود فراهم کردنداحساس خطرکردندکه وانک کمرهمت بسته که رشدوشکوفایی را دردیوان ایجادکند.وعرصه را برای آنان تنگ کند اما متاسفانه ، قبله عالم ضعف های شخصیتی مختلفی داشت ازجمله ؛ کبروتکبروغرورودلخوش بودن به انجام کارهای تبلیغی ونمایشی وشلوغ کردن کارها.

اعیان بیکارازضعف ایشان فرصتی برای بدنام کردن حرکت های ترقی خواهانه ی وانک تراشیدندوهرگزاجازه نداند درشعاع 5کیلومتری شمال ، جنوب ، شرق وغرب دیوان تحت سیطره خود، وانک به کارآفرینی مبادرت ورزد.